سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ملایم باش ؛ زیرا هرکه ملایم باشد، همواره ازدوستی کسانش برخوردار می شود . [امام علی علیه السلام]

تو هم میتونی ولی آیا میتونی؟!

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/10/2 9:29 صبح

 Mitooni

 - تو هم میتونی رئیس جمهور بشی؛ مهم اینه که بخوای فقط رئیس بشی، یا خدمتگذار؟!

- تو هم میتونی رئیس مجلس بشی؛ مهم اینه که بخوای فقط در صدر مجلس بشینی، یا نماینده واقعی و امین مردم؟!

- توهم میتونی رئیس قوه قضائیه بشی؛ مهم اینه که بخوای قضا و قدر مردم بی پناه رو بازیچه کنی و سودی و استفاده‏ای، یا حرم امن باشی؟!

- توهم میتونی مدیرعامل یه شرکت خودروسازی بشی؛ مهم اینه که بدون تخصص باشی و ریسمونت به ریسمون آقای . . . بندباشه، یا با تخصص باشی و ریسمونت به خودخود خدا وصل باشه؟!

- تو هم میتونی حزب بزنی؛ مهم اینه که حزب بزنی تا پول به جیب بزنی، یا حزب بزنی تا حزب‏اللهی ناب جمع کنی؟!

- ولی خدا وکیلی اگه یه کاره‏ای شدی و دیدی نمی‏تونی، زود خودت بیا کنار؛ و با این کار، خدای متعال و همه مردم رو شاد کن. خدا خودش بزرگه و حتماً استعدادت باید یه جای دیگه شکوفا بشه !!!!      




کلمات کلیدی :

طفل معصوم

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/9/6 3:20 عصر

 

کودک به چهره پدر و مادر خود زل زده بود و از حرفهای والدینش که مثل توپ بهش اصابت می کرد، چیزی سر در نمی آورد؛ "من میرم زحمت میکشم تا تو دَرسِتو بخونی، ولی تو همش بازیگوشی . . ."

فرزند نوجوونِ خونه با لج به چهره پدر و مادر خودش زل زده بود و دندون قروچه می رفت و واقعاً نمی فهمید که چرا والدینش با حرفهای خودشون معطلش کردن؛ "بچه فلانی رو ببین، فقط درس میخونه و بابا و مامانش تو محل سربلندند؛ ولی تو همش با موهات وَر میری؛ تلویزیون و بازی کامپیوتری رو هم که وِل نمی کنی؛ نمی دونم آخرو عاقبتت چی میشه . . ."

فرزند خونه که حالا برا خودش جوونه برومندی شده، با اخم و وقار خاصی مقابل پدر و مادرش وایساده و باز هم سر از حرفهای اونا در نم آره؛ "ببین تو دیگه بچه نیستی ولی هرچقدر هم که سن داشته باشی، بازم بچه ما محسوب میشی. فکراتو بکن یا درس می خونی، یا باید پی یه کاری بری. ازدواجم که بخای بکنی باید یه شغل آبرومند داشته باشی؛ بدون اونم، عشق و مِشق، همش کشکِ . . ."

فرزند از حرفای پدر و مادر چیزی نمی فهمید و فقط اینو میدونست که

اونا خیلی اینو و

این خیلی اونارو

دوست داره

و اینو هم فهمیده بود که همیشه نه تنها برای پدر و مادر، بلکه برای همه همنوعاش یه طفل معصومه که همگی پیشرفت و تعالی اونو از خدای مهربون طلب می کنند.




کلمات کلیدی :

فرخنده زادروز آفتاب گیتی فروز توس، مهر تابان خراسان و خورشید مرد

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/8/30 9:9 صبح

 امام رضا (ع)

ابوالحسن علی بن موسی (ع) ملقب به «رضا» امام هشتم از ائمه اثنی عشر (ع) و دهمین معصومین از چهارده معصوم (ع) می باشد. سال تولد آن حضرت را 148 و 153 ه.ق و ماه تولد ایشان را بنا بر روایت ذی القعده  گفته اند. مادر آن حضرت (ام ولد) به اغلب احتمالات از مردم شمال آفریقا یا مغرب مراکش بوده است.

 

کنیه های آن حضرت: ابوالحسن و ابوعلى
لقبها: رضا، صابر، زکى، ولى، فاضل، وفى، صدیق، رضى، سراج الله، نورالهدى، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفو الملک، کافى الخلق، رب السریر و رئاب التدبیر.
مشهورترین لقب: مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب اختصاص این لقب گفته اند: «او از آن روى رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودى پیامبر خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده: از آن روى که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند.»

 

ملاحظات سیاسی در انتخاب لقب ایشان:

به روایت طبری (وقایع سال 201) مأمون آن حضرت را «الرضی من آل محمد» نامید و شیخ صدوق هم بنابر روایتی دیگر در «عیون اخبار الرضا (2/14)» چنین گفته است. باید متذکر شد که اعیان و مبلغان بنی عباس در اواخر عهد بنی امیه مردم را دعوت می کردند که به «رضا از آل محمد» بیعت کنند، یعنی بی آنکه از کسی نام ببرند می گفتند: چون خلافت بنی امیه درست نیست باید به کسی از خاندان  محمد (ص) که مورد رضایت همه باشد بیعت کنند. چون مأمون خود از بنی عباس بود (بنی عباس با حکومت آل علی مخالف بودند) و حضرت علی بن موسی بن جعفر را به ولایتعهدی برگزید. همه از مخالف و موافق به او راضی شدند و مصداق «رضا من آل محمد» در حق آن حضرت صادق آمد و به آن لقب مرسوم و مشهور شد.

 

شخصیت علمی و اخلاقی آن بزرگوار:

شخصیت ملکوتی و مقام شامخ و زهد اخلاق حضرت رضا (ع) و اعتقاد شیعیان به او سبب شد که نه تنها در مدینه بلکه در سراسر دنیای اسلام به عنوان بزرگترین و محبوبترین فرد خاندان رسول اکرم (ص) مورد قبول عامه باشد و مسلمانان او را بزرگترین پیشوای دین شناسند و نامش را با صلوات و تقدیس ببرند. بیست و چند سال نداشت که در مسجد رسول الله (ص) به فتوی می نشست. علمش بسیار و رفتارش پیامبر گونه و حلم و رافت و احسانش شامل خاص و عام می گردید. کسی را با عمل و سخن خود نمی آزرد، تا حرف مخاطب تمام نمی شد سخنش را قطع نمی کرد. هیچ  حاجتمندی را مأیوس باز نمی گرداند. در حضور مهمان به پشتی تکیه نمی داد و پای خود را دراز  نمی کرد. هرگز به غلامان و خدمه دشنام نداد و با آنان می نشست و غذا می خورد. شبها کم می خوابید  و قرآن بسیار می خواند. شبهای تاریک در مدینه می گشت و مستمندان را کمک می کرد. نظافت را در  هر حال رعایت می کرد و عطر بسیار بکار می برد. عادتاً جامه ارزان و خشن می پوشید ولی در  مجالس و برای ملاقاتها و پذیرائیها لباس فاخر در بر می کرد. غذا را اندک می خورد و سفره اش  رنگین نبود. در هر فرصتی مردم مسلمان را به وظایف خود آگاه می کرد.....

 

علل تحمیلی ولایتعهدی به امام رضا (ع):

الف) پس از قتل امین، برادر مأمون، اوضاع عراق و شام سخت آشفته بود و در میان بنی عباس فرد برجسته ای که مورد قبول و رضایت همگان باشد وجود نداشت. در یمن و کوفه و بصره و بغداد و ایران  عامه مردم از زمان منصور به بعد آن انتظاری را که از خلافت بنی عباس داشتند در نیافتند زیرا مردم تشنه عدل و داد و اسلام واقعی بودند. از این رو چشمها و دلها نگران و منتظر خاندان علی (ع) بودند و امیدها و آرزوهای خود را به افراد برجسته و متقی این خاندان بسته بودند. فضل و  مأمون ........ با مشاهده اوضاع نابسامان شهرهای مهم و شورش مردم (مانند قیام ابوالسرایا در  کوفه و علوی دیگر در یمن) به این نکته پی برده بودند و می خواستند با انتخاب فرد برجسته و  ممتازی از خاندان علی به ولیعهدی رضایت مردم را به خود جلب کنند و پایه های خلافت مأمون را  مستحکم سازند به همین جهت مأمون در سال 200 ق بنا به گفته طبری رجا بن ابی الضحاک و فرناس  خادم (در بعضی از روایات شیعی یا سر خادم) را به مدینه فرستاد تا علی بن موسی بن جعفر (ع) و  محمد بن جعفر (عموی حضرت رضا ع) را به خراسان ببرند.

ب) در روایات شیعه آمده است که مأمون به حضرت رضا (ع) نوشت تا از راه بصره و اهواز و فارس به خراسان بروند نه از راه کوفه و قم و دلیل این امر را کثرت شیعیان در کوفه و قم ذکر کرده اند زیرا مأمون می ترسید که شیعیان کوفه و قم به دور آن حضرت جمع شوند. این مؤید آن است که عامل فراخواندن حضرت رضا (ع) به خراسان عاملی سیاسی بوده است و مأمون می ترسیده است که کثرت شیعیان در کوفه و قم سبب شود که آن حضرت را به خلافت بردارند و رشته کار بکلی از دست مأمون خارج گردد.

 

حدیث سلسله الذهب:

مشهور است که به هنگام ورود حضرت رضا (ع) به نیشاپور طالبان علم و محدثان دور محفه (بارگیر بی قبه، از ادوات سفر برای بار نهادن در آن / فرهنگ دهخدا) آن حضرت که بر استری نهاده بود جمع شدند. و از ایشان خواستند که حدیثی بر آنها املا فرماید. حضرت حدیثی بطور مسلسل از آباء طاهرین خود رسول الله (ص) و جبرئیل از قول خداوند روایت کرد که «کلمه لا اله الا الله حصنی و من دخل  حصنی امن من عذابی» یعنی کلمه توحید با لا اله الا الله حصار و با روی مستحکم من است و هر که بدرون حصار من رفت از عذاب من در امان مانده. این حدیث به جهت مسلسل بودن آن از ائمه  اطهار (ع) تا حضرت رسول (ص) به سلسله الذهب معروف شده است. و درباره اینکه چرا آن حضرت  این حدیث را املا فرمود باید گفت که آن نوعی دعوت به وحدت کلمه و اتفاق بوده است زیرا اساس و  مدخل آن این کلمه است که معتقدان به خود را از هرگونه تشویش و عذابی در امان می دارد و مسلمانان باید با توجه به آن در درون حصار و باروی اسلام از اختلاف کلمه بپرهیزند و مدافع آن حصن در برابر تهاجم خارجی باشند و از دشمنی و مخالفت بر سر مسائل فرعی دوری گزینند.

 

 شرایط پذیرش ولایت عهدی از سوی امام رضا (ع) و مذاکرات بعمل آمده:

..... امام رضا (ع) پس از نیشاپور به طوس و از آنجا به سرخس و سپس به مرو که اقامتگاه مأمون بود رفت. به روایت عیون اخبار الرضا (2/149) مأمون نخست به آن حضرت پیشنهاد کرد که خود  خلافت را قبول کند و چون آن حضرت امتناع کرد و در این باب مخاطبات زیاد میان ایشان رد و بدل گردید سرانجام پس از دو ماه اصرار و امتناع ناچار و لایتعهدی را پذیرفت به این شرط که از امر ونهی و حکم و قضا دور باشد و چیزی را تغییر ندهد، علت مقاومت امام این بود که اوضاع را پیش بینی می کرد و بر او مسلم بود رجال دولت که عادت به لا ابالی گری و درازدستی عهد هارون الرشید کرده اند زیر بار حق نخواهند رفت و او قادر به انجام قوانین الهی نخواهد بود. مأمون پس از آن که آن  حضرت ولایتعهدی را پذیرفت امر کرد تا لباس سیاه که شعار عباسیان بود ترک شود و در باریان و  فرماندهان و سپاهیان و بنی هاشم همه لباس سبز که شعار علویان بود بپوشند. خود نیز جامه سبز پوشید و نام امام را زینت بخش درهم و دینار نمود و مقرر داشت که در همه بلاداسلام بر منابر خطبه به نام امام خوانده شود و این به روایت طبری روز سه شنبه دوم رمضان سال 201 ق بود.

 




کلمات کلیدی :

تقدیم به پرستوهای عاشق شهید

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/8/22 2:42 عصر

  شهیدی از تبار حسین (ع) - خوشا به سعادتش

ناگاه فرو بارید رگبار ترکَش          همچو خنجر ، بُرنده و سرکَش

انسان غیوری در عهد شباب        که داشت روحی لطیف و دلکَش

بریدش تیزی، رگ گلوی جوان      غوطه ور گشت در میان خون و آتش

پنهان شد مهربانی، از دیدگان       شد محو، صفت الهی با رنگ لَعلش

 میدهد، سرخی گلگون پرستو      معنای مهربانی، برای مردان اهلَش

 




کلمات کلیدی :

مهربونی و ستارالعیوب

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/8/22 8:36 صبح

با سلام

دوست خوبم آقا علیرضای عزیز، در مورد انتخاب موضوع قبل، «ستارالعیوب»، اظهار تعجب کرده بود که چرا زدم تو این فاز؟! - خدمت شما عرض کنم که حق دارید، چون من دانش چنین علمی را ندارم و بالطبع حق ورود به حیطه چنین بحثی را هم نخواهم داشت. اما این صفت الهی یکی از هزاران صفات زیبای حضرت دوست است که بندگان، آن را تجربه کرده اند، بنده بعد از خواندن آن و نیز هربار که به این صفت باریتعالی برمی خورم، علیرغم شرمندگی در مقابل این مهربونی رب العالمین، چنان لذت می برم که این بار هم خواستم تا دوستان نیز مطالعه بفرمایند ولی قبول دارم که بی مقدمه وارد شدم. اما برای این که دوستان را راهنمایی کنم فعلاً کتاب «حلقه عرفان کیهانی - مؤلف : محمد علی طاهری» را در این زمینه معرفی می کنم. البته یکی از دوستان زحمت کشیده و در آدرس  http://www.101-interuniversal.persianblog.ir این کتاب را آورده اند.

التماس دعا




کلمات کلیدی :

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >