نظرتان در مورد فردایی ها چیست؟
فرداییها، صدایی محزون و آرام دارند
میخندند، ولی قلبی پر درد و آلام دارند
نظر شما چیست ؟ . . .
کلمات کلیدی :
فرداییها، صدایی محزون و آرام دارند
میخندند، ولی قلبی پر درد و آلام دارند
نظر شما چیست ؟ . . .
دلم هوای آسمونیها رو کرده
قلب شکسته من میخواد از سینهام بزنه بیرون
بغض گلومو فشرده؛ اشک چشمهام دراومده
اما تو این شبها، شبهای خدایی؛
شبهایی که خدای عزوجل خودش ما رو به مهمونی دعوت کرده
تمام دعاهای خوب خوب رو برا همه انسانها، مخصوصاً دردمندها، آرزومندم
و از خدا به خاطر این هم سختی دنیایی، برا خودم میخوام . . .
نه از خدا خجالت میکشم؛ هیچی نمیخوام؛ نعمت و رحمتش همیشه شامل حالم بوده
فقط میخوام تو این حرفهای خودمونی با خودش، همونطور که منو با آبرو به این دنیا آوُرد و تا حالا
هم ستارالعیوب من بوده، هر موقع خواست، با آبرو و زیبا هم از دنیا ببره
و به من فرصت کارهای نیک و شایسته رو تو این دنیا بده. انشاالله
آروم آروم حرکت میکرد، بعضی وقتا سرشو بلند کرده و دور و برشو سریع، یه نگاه مینداخت و باز همونجور آروم به راهش ادامه میداد. دلش میخواست کسی باهاش کاری نداشته باشه و از یه گوشهای از این دنیا، چشم بدوزه به آسمون آبی و حرکت ابرها رو ببینه، تا عمرش تموم شه.
ولی خب نمیشه؛ چون زندگی تو این دنیا هم، با گوشه نشینی تناقض داره.
دیگه نفسی هم براش نمونده تا آه بکشه.
پس چیکار کنه ای خــــــــــــــدا . . .
در کوچه پس کوچههای خاطراتش به دنبال یار میگشت
در سراپرده دل، عشق را با جان نگهداشتهبود
و خود را برای رسیدنی پاک، حفظ کردهبود
سقاخانه قلبش را، شمعی روشن نگاه داشتهبود
به امید آن که گذر عمر، او را با خود همسفر کند
سفری که با رنج همراه خواهدبود
و او همچنان در این عاشقی صبوری میکرد
معنی انتظار را با تمام وجود احساس میکرد
و معنی امید را . . .