دوستت دارم ای حضرت دوست
ای حضرت دوست دوستت دارم، به اندازه دوست داشتن یک دوست
چون حدیث حضرت دوست بر دوستی می افزاید، بنگار بر قلبم حدیث خود را ای دوست
کلمات کلیدی :
ای حضرت دوست دوستت دارم، به اندازه دوست داشتن یک دوست
چون حدیث حضرت دوست بر دوستی می افزاید، بنگار بر قلبم حدیث خود را ای دوست
آرام آرام میرود و من میدوَم
اما باز به او نمیرسم
گویی او میدوَد و من آهسته میروم!
من آرام میروم یا او ؟!
همیشه
خوشحالم که موفق شدی
از دلمُردگی دراومدی
به زندگی امیدوار شدی
سرحال و سرزنده به تکاپو افتادی
اینارو بعد از این که سرش رو از تو آب حوض درآوُِرد، گفت؛
و آخرش گفت فراموشم نکن ماهی چون تو مثل ماهی
یه لحظه سرش رو برگردوند دید گربه بلا ماهی مثل ماهش رو قاپیده و داره میبره
چه جوری؟! چی شد؟! دیگه بردهبود . . . اََ اَ اَ ه
دیگه برده بود دیگه
بازم خدا رو شکر که یه لحظه برا ماهی تو حوض احساس خوشبختی کردم
همون یه لحظه میارزه به تموم لحظهها
شاید روزی پیدایت کنم، هرچند ممکن است تنهائیم سوی چشمهایم را گرفته باشد
تقدیر به دست من است که دوست به من سپرده است و هر وقت بخواهد آن را باز پس میگیرد
باید که پیدایت کنم . . .