امید از دریچه دل . . .
با عرض معذرت، من دست به قلمم خوب نیست (به قول همسر مرحومه گرامیم که به شوخی به من می گفت: تو مثل اون رشته ات و ریاضی خشک هستی ؛ یه کم شعر و شاعری یاد بگیر و . . . ) .
از پدر و مادر بزرگوارم، دو خواهر گلم و همسران خوبشان، برادر خوبم و از تمامی دوستانم، بالاخص از مهندس سید علیرضا رضوی و آقا سید مهدی اثنی عشری تشکر می کنم که همواره هوای منو دارن
ای همسر مهربانم، از دریچه دل به دنیا می نگرم و امیدوار می شوم؛ امیدی که نامی برایش نیافته ام؛ امید به چیری که در وَرای این دنیا و مادیات است. پس تو ای مهربان که با آن قدرت خارق العاده مادرانه که خدای عزوجل عطا کرده، از آن سرچشمه زلال و آن معبود باریتعالی، بخواه که امید من ناامید نشود.
تو در سرای باقی، من هنوز منتظر ساقی
تو در آرامش واقعی، من در قَلَیان و ساعی
تو در عالی ترین مقام، من اوفتاده ام در دام
تو سر می کشی جام، من اندرحسرت یک کام
چگونه طلب کنم تو را با این ظاهر و پوست ای مهربان، طلب کن مرا از حضرت دوست
امید دیدار ما با موعود، که حق اوست؛ که حق اوست
کلمات کلیدی :