ما را حقى است اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروى به درازا کشد . [ و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنى آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند ، چون بنده و اسیر و مانند آن . ] [نهج البلاغه]

من یک جانباز شیمیایی هستم

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 92/5/27 8:32 عصر

 

می خندم، می گویم، سکوتم شبیه همه است

اما دردی در بدن دارم؛ تمام استخوان هایم درد دارند

نگاه می کنم، می نویسم، می خوانم

علیرغم سن نه زیادم، به سختی برمی خیزم

با خانواده به گردش می روم

ولی کمرم مثل یک کهنسال با درد راست می شود

صبح زود سرکار حاضرم و با همکاران مشغول فعالیت

عصرها ستون فقراتم دردی جانکاه دارند

همه مرا می ستایند به خاطر سرحال بودنم

سرفه های خشک گاه و بی گاه، امانم را بریده است

راضیم و به گذشته ام افتخار می کنم

من یک جانباز شیمیایی هستم




کلمات کلیدی :