ارسالکننده : رضا اصفهانی در : 94/4/27 10:3 صبح
گفت دانایی که: گرگی خیره سر،
هست پنهان در نهاد هر بشر!
لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب، مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره ی این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک
وآن که با گرگش مدارا می کند
خلق و خوی گرگ پیدا می کند
در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را می درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگ ها فرمانروایی می کنند
وآن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنایان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟...
(فریدون مشیری)
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا اصفهانی در : 94/3/8 12:44 عصر
همیشه بغض تو دنیام و لرزوندهوای گریه ها مو داری یا نه
یه عمره که فراموشت نکردم منو به خاطرت میاری یا نه
کسی جات و نمی گیره تو قلبم پناهی غیر آغوشت ندارم
صدام و می شنوی این التماس تو تنهایی ولی تنها نذارم
همیشه بغض تو دنیام و لرزوند هوای گریه ها مو داری یا نه
با رویای تو بیدارم همیشه شبایی رو که غرق اضطرابم
من انقدر خواب بد دیدم که می خوام دیگه هیچ وقت تو این دنیا نخوابم
ببین دنیای من می لرزه بی تو چجوری باید از این غم رها شم
باید پایان کابوسم تو باشی شاید تعبیر رویای تو باشم
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا اصفهانی در : 94/1/30 1:0 صبح
هشت سال از درگذشت همسر مرحومهام میگذرد و دلتنگی همچنان ادامه دارد . . .
سالگردی که مصادف با اولین روز ماه رجب و تولد امام محمد باقر علیه السلام است.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا اصفهانی در : 94/1/4 11:41 عصر
ما سینه زدیم بیصدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیانِ صفِ اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا اصفهانی در : 93/12/21 10:13 عصر
بیست و دوم اسفند روز شهید است.
کلمه زیبایی که آه و افسوس از جاماندگی خودمان را به یادمان می آورد.
آه و آه . . .
کلمات کلیدی :