ارسالکننده : رضا اصفهانی در : 86/6/5 9:12 صبح
دیر هنگامی است که چشمان انتظار به راهت دوخته ایم و جان و دل به شراره های اشتیاقت سوخته ایم
باغ آرزوهایمان به شوق بهار روی تو خزان ها را می شمارد و چکامه های خونین شقایق را می نگارد
نرگس ها داغ هجر تو بر سینه دارند
و عروسان چمن جز به مژده جمال دلارایت سر زحجله عیش برنیارند
مهدیا! معراج نشینی بگذار و از پرده غیبت به درآی و رخسار زیبای محمدی بنمای؛ که خیل منتظران جان بر لب آمده را، جان به آخر رسید و چشم بر بلندای وعده دیدار تو دارند
برگرفته از سایت موعود
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا اصفهانی در : 86/5/9 12:4 عصر
با عرض معذرت، من دست به قلمم خوب نیست (به قول همسر مرحومه گرامیم که به شوخی به من می گفت: تو مثل اون رشته ات و ریاضی خشک هستی ؛ یه کم شعر و شاعری یاد بگیر و . . . ) .
از پدر و مادر بزرگوارم، دو خواهر گلم و همسران خوبشان، برادر خوبم و از تمامی دوستانم، بالاخص از مهندس سید علیرضا رضوی و آقا سید مهدی اثنی عشری تشکر می کنم که همواره هوای منو دارن
ای همسر مهربانم، از دریچه دل به دنیا می نگرم و امیدوار می شوم؛ امیدی که نامی برایش نیافته ام؛ امید به چیری که در وَرای این دنیا و مادیات است. پس تو ای مهربان که با آن قدرت خارق العاده مادرانه که خدای عزوجل عطا کرده، از آن سرچشمه زلال و آن معبود باریتعالی، بخواه که امید من ناامید نشود.
تو در سرای باقی، من هنوز منتظر ساقی
تو در آرامش واقعی، من در قَلَیان و ساعی
تو در عالی ترین مقام، من اوفتاده ام در دام
تو سر می کشی جام، من اندرحسرت یک کام
چگونه طلب کنم تو را با این ظاهر و پوست ای مهربان، طلب کن مرا از حضرت دوست
امید دیدار ما با موعود، که حق اوست؛ که حق اوست
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا اصفهانی در : 86/5/7 11:14 صبح
روزهای اول دیدارمان با شعر «تو ای پری کجایی . . .» آغاز گشت (یادش بخیر) و بر سر مزارت به عشق دیدار صاحب الزمان (عج)، آنرا نوشتم
شبی که آواز نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
نشانه ای از نی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجایی
که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان
دری نمی گشایی
من همه جا پی تو گشته ام
از مه و مهر نشان گرفته ام
بوی تو را زگل شنیده ام
دامن گل از آن گرفته ام
تو ای پری کجایی
که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان
دری نمی گشایی
دل من سر گشته تو
نفسم آغشته تو
به باغ رویاها چو گلت بویم
بر آب و آیینه چو مهت جویم
تو ای پری کجایی؟!
در این شب یلدا ز پی ات پویم
به خواب و بیداری سخنت گویم
تو ای پری کجایی ؟!
مه و ستاره درد من می داند
که همچو من پی تو سرگرداند
شبی کنار چشمه پیدا شو
میان چشم من هویدا شو
تو ای پری کجایی
که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان
دری نمی گشایی
هوشنگ ابتهاج
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا اصفهانی در : 86/5/7 8:49 صبح
قسمت هایی از یکسری سروده ها که تو آدرس http://www.sharh-faragh.blogfa.com دیدم، دوست داشتم شما هم بخونید :
1)
بیا دلدار زیبایم، دمی با من به سر کردن
به حال بی قرار خود،به خوش روئی نظر کردن
ندارم بی تو آرامش، بیا آرام جانم باش
نمی ارزد همه دنیا، به یک دم بی تو سر کردن
اگر مهر و وفا داری، وفا داری نما بر من
که همچون شمع می سوزم،ز دود من حذر کردن
فراقت می کشد ما را، تحمل تا به کی آخر
بیاید قاصدک روزی، ز حال تو خبر کردن
2)
کاش میشد تا خدا پرواز کرد
پای دل از بند دنیا باز کرد
کاش میشد از تعلق شد رها
بال زد همچون کبوتر در هوا
کاش میشد این دلم دریا شود
باز عشقی اندر او پیدا شود
کاش میشد عاشقی دیوانه شد
گرد شمع یار چون پروانه شد
کاش میشد جان ز تن بیرون شود
چشم از هجران او پر خون شود
کاش میشد از خدا غافل نبود
کاش در افکار بی حاصل نبود
کاش میشد بر شیاطین چیره شد
تا رها از بند با این شیوه شد
کاش دستم را بگیرد توی دست
تا شوم از دست او من مست مست
کاش میشد مست باشم تا ابد
سر بر آرم دست افشان از لحد
کاش میشد تا که در روز جزا
شاد باشم از عمل پیش خدا
کاش میشد یک نفس دیدار یار
تا شوم مدهوش ؛ گردم بیقرار
کاش میشد با خدا شد همنشین
جنت و دوزخ ؛ یا اندر زمین
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا اصفهانی در : 86/5/3 12:22 عصر
بعد از ظهرها به پارک سر سبزی که در انتهای خیابان آرام و زیبای محل سکونتم خودنمایی می کند می روم و به بازی علی و زهرا که مادر خوبم هم کنارشان است، چشم می دوزم.علی،پسرکی پر انرژی که همیشه مرا با دیدنش وامی دارد که به سالیانی بیاندیشم که گویی برایم هنوز آن ثانیه ها جاودان مانده اند. کمی لرزش دست دارم اما آنگونه نیست که زیاد مشخص شود؛ چشمانم که همسر مرحومم،اله ی عشق و دریا و زندگی بسیار می نگریستشان،هنوز فانوسی را درون خود پنهان دارند تا روزی که باد بامدادی بر نیم شعله ی فانوس بوزد و دیگر هیچ.
زهرا دخترک 3 ساله ام با آن معصومیت و مهربونی به ارث برده از مادر، مرا آرام می کند و من شکر خدا را بر لب زمزمه . . .
کلمات کلیدی :